Wednesday, July 4, 2012

تدریجی و یه دفعه ای

آدمها تدریجی و کم کم بزرگ نمی شوند بلکه ناگهانی و یک دفعه ای چشم بر هم می زنند و...
بزرگ شدن اصلا یعنی چی؟چرا بزرگ شدن را فقط موقع روز های بد، اتفاقات بد و درد و مرض ها می گوییم...مگر آدمها در خوشی ها و شادی ها بزرگ نمی شوند؟ 
بزرگ شدن سخت است، درد دارد! 
دارم سعی می کنم در عین بزرگ شدن... از بزرگ شدن لذت ببرم.... از سختی ها لذت ببرم، دوستانم می گویند "دارم مازوخیست می شوم".
ولی خوشی هم خوب است! شادی! کودک درونت با آنها زنده است... با آنها زندگی می کند....
تعادل بین این دو گاهی زیادی سخت می شود.

5 comments:

  1. یک جوجه ساینتیست بیش فعال ورکاهولیک
    عززززززززیزم :))) :*****
    بک گراند مولکوله؟ چیه؟ :ی

    ReplyDelete
  2. می دونی چی رو حال کردم
    اینکه ننوتی زنم و فیلان و این حرفا
    از دید یه انسان به خود و دیگان نگاه کردن خیلی قشنگه
    آره بزرگ می شی، یادت می ره اون مهربونی های ساده
    نهایت خواسته و توقع یه شکلات باشه
    اینکه باهات بازی کنن
    می شی خودت بازیگر وقتی بزرگ می شی
    به جبر
    ....
    شاد باشی

    ReplyDelete
    Replies
    1. اولین چیزی که مامانم تو رفاقت و دوستی بهم یاد داد این بود که دوست رفیق اول دوست و رفیق آدمه ... یه انسانه.... :)

      Delete