نقابم همیشه بی خیالی و شادمانی است...ه
بی نقابم مازوخیست روحی است در نوع خود بی همتا
بی نقابم ساکت است و از تنهایی می ترسد...ه
با نقابم پرحرف است و بازیگوش.. و می گوید که عاشق تنهایی است
با نقاب ...ه
بی نقاب...ه
ادامه دار
خسته شدم از این همه نقاب!ه
دو ماه...ه
خدایا دو ماه دیگر روز رقص و پروازم با باد
نمی خواهم نقاب هایم را
می خواهم نقاب هایم بی نقابی هایم شوند .ه
پ.ن.: می خواهم شاد باشم... تک تک سلول های بدنم شادی را فریاد زنند. می خواهم با شبح و چرند و هوس نوشتن و همه و همه برگردم به زمانی که همه شاد بودیم... غصه هایمان کمتر بود...بازیگوشی و شیطنت می خواهم...ه