Saturday, June 12, 2010

رقص در باد

می رقصم، مي رقصم به ساز خويش در باد...ه
صدای ساز و آواز می شنوم
اما
رقصیدن با سازشان را نمی دانم...
ولی آواز سازشان پر از آه و نمک و خون است...
چکه چکه می کند.
چيک چیک
رودی جاري می شود.
امیدوارم این رود به جلگه ای رسد
و دلتایی شود.ه
و به دریا بپیوندد.
پایان اين ساز و آوازشان؟
کجا؟
کی؟


پ.ن.: منتظرم... منتظر شنیدن آوازی از دوردست... تا خود را به دست باد بسپارم و رقص جدیدی را با ساز و آواز جدید آغاز کنم.ه :) ه

1 comment: