Friday, January 28, 2011

برای خانوم ابرم

حوصله گودر خواندن ندارم
می خواهم وبلاگ ها را در قالبشان بخوانم
نشستم پست های خانو ابرعزیزکم را می خوانم....ه
دوست دارم دستهایم و قلبم توانایی درک این همه احساس و بزرگی را داشته باشد... که ندارد.1
چه بگویم از دخترکم... از این کوچک دل که با تمام درد هایش همیشه هوایم را دارد و می خواهد مرهم دردهایم باشد.... ه
می خواهم تسکینش دهم از درد هایش...آنزیمی باشم برای بیشتر کردن شادیهایش....ه
می خواهم...1

No comments:

Post a Comment