Friday, June 21, 2013

از گلابتون به این همه من به دوز

دارم پست های قدیمیمو می خونم. آخ که چقدر حس گم شدگی دارم... حس اینکه بیشتر پستایی که آدمی که این جا نوشته همونایی هست که ایران جا گذاشته... خاکش کرده اومده... چون دلش شروع دوباره می خواست.
از ایران دوستان عزیزتر از جانم برام موندند و خواهند موند... دوستیهام جدیدا وصله پینه داره و زخمی هست. این خوبه... این یعنی  دوستات دوست همه زمان هست نه فقط شادی و خوشی... وقتی آنچنان دعوایی کردین که همه فکر می کنن  همه چی تمومه ولی فرداش بر می گردی پیشش و می رین با هم قدم می زنین.... این یعنی دوستات برات زندگی هستن... من زندگی آکبند کاغذ سفید محتاط دوست ندارم... زندگی و دل و دوستی وصله پینه ای رو دوست دارم... هر وصله پینه نشونه یه خاطره هست... یه روز با اون آدم بودن...
حس می کنم راه افتادم ...وقتشه جا به جا شم... یواش یواش برم یه جای دیگه... از خودم جدید بنویسم... ولی این ها هم بخشی از من هستن...جدا شدن ازشون برام سخته... یک کم به سر و روی بلاگم دست کشیدم... اسمشو عوض کردم... کاغذ دیواریشو تغییر دادم...


No comments:

Post a Comment