Monday, August 1, 2011

خونه خودم 0 - واقعی


اولین خونه ی زندگیم رو گرفتم. قدیمیه! پر مورچه است. طبقه سوم هست. از کلی پله ی اسپیرال باید بیای بالا برسی به در که روش نوشته 5.
آسانسور نداریم. 2 تا بالکن داریم. یکی رو به تنگه بسفر که خود آب رو نمی‌بینیم ولی اگه کشتی‌های بزرگ رد شن راحت می شه دیدشون... اون یکی بالکن به سمت یه جنگل کوچیکه...
 آشپزخونمون کابینت های چوبی قدیمی داره که عملاً بخش پایینش که زیر ظرفشویی غیر قابل استفاده است گاهی با جمعیت عنکبوت های مقیم زیر ظرفشویی بازی می‌کنم ولی چون از ازدیاد جمعیت مورچه ها و دسترسیشون به کابینت ها جلوگیری می کنن ما هم کابینت های پایین بخشیدیم به عنکبوت ها. بالای 5 گونه عنکبوت اونجا زندگی می کنن.
اینجا به سوسک های فاضلاب اسم‌های زیادی می گن یکیش «کارا فاطما» هست. بسی اسمش عالــــــی و خنده است. از وقتی تو سوراخ ظرفشویی و دستشویی و حمام نفتالین گذاشتیم نسلشون از خونمون فعلا کنده شده.


پ.ن.: اسباب کشی از بس سخت بود قرارداد رو 2 ساله بستیم و خداوند گشادیسم را آفرید.




No comments:

Post a Comment