خیلی چیزها باعث می شن حس کنی که لباس خیسی هستی که داره پیچونده می شه که آبش بره و پهنش کنن تو آفتاب تند....
تو لباس این آب هست که می چکه... برای ما آدمها این اشک هست و خون هست و فریاد و...
و بعد مثل لباس که پهنش می کنن زیر نور مستقیم آفتاب تند، تو هم ول می شی تو دنیای پر از حقایق تلخ... و بعد یواش یواش مثل تار و پود پارچه زیر آفتاب تند که از بین می ره... تو هم یواش یواش تار و پود وجودت داره از بین می ره.
و بعد یه روز می رسه که....